.."یک روزى یکى از دولتهاى اروپائى نسبت به جمهورى اسلامى اظهار علاقه و ارتباط و اینها میکرد؛ همان دولت سر قضیهى قهوهخانهى میکونوس دادگاه تشکیل داد، مسئولین درجهى یک کشور را در آن دادگاه متهم کرد! دولتهاى اروپائى با آنها همدست شدند، همهشان سفراى خود را از تهران فراخوانى کردند؛ اینها که یادمان نرفته. خواستند سیلى بزنند، البته سیلى سختترى خوردند. از همین حسینیه آنچنان سیلىاى خوردند که بعد تا مدتها دنبال علاجش بودند!"
این سیلی که حضرت آقا فرمودند، در تاریخ دهم اردیبهشت 1376 در دیدار کارگران و معلمان، به صورت دولتهای اروپایی نواختند!
اگر متن کامل سخنرانی امام خامنه ای را می خواهید به ادامه مطلب مراجعه کنید.....
".......من تاریخ اروپا را تا حدود زیادى ورق زدهام و نگاه کردهام. حداقل در این صد سال، همین آقایان اروپاییها، دو جنگ جهانىِ پر از مفسده به وجود آوردند. در کمتر از دو قرن، وقوع دو جنگ جهانى، کار اینها بود. همین آقایان اروپاییها؛ همینهایى که دیروز در لوکزامبورگ نشستند و ریشهایشان را همقد کردند و با هم حرف زدند و حکمت(!) صادر نمودند، دهها کشور دنیا را استعمار کردهاند. اگر استعمار و تضییع حقوق ملتها گناه است، این گناه فقط بر گردن همین دولتهایى است که نمایندگانشان دیروز نشستند و راجع به ایران حرف زدند که حقوق بشر را رعایت کند! این، آتشافروزى دو جنگ جهانى خانمانسوز متعلّق به دهها سال گذشته است؛ اما در همین زمان خودمان، چه کسى کارخانههاى سلاح شیمیایى را در عراق به وجود آورد که آن همه فاجعه پدیدار شد؟ همین آقایان. چه کسى تأسیسات اتمى براى ساخت بمب اتم در عراق به وجود آورد که همه منطقه را تهدید مىکرد؟ همین آقایان. چه کسى جنایات اسرائیل را - که هر روزى که مىگذرد، یک جنایت انجام مىدهد - زمینهسازى و توجیه مىکند؟ همین آقایان. کسانى که در این جا نشستهاند، بازماندگانِ شهداى قانا هستند. سال گذشته، دولت صهیونیست، یکى از فاجعهآمیزترین جنایتهاى خودش را در مقابل چشم این آقایان انجام داد. آیا لب باز کردند؟! آیا حتى یک کلمه تقبیح کردند؟! معاذاللَّه! این قدر وجودشان آمیخته با نقض حقوق بشر است.
الان در داخل سرزمینهاى اشغالى، این همه جنایت مىکنند. روزانه، خانههاى عادّى مردم لبنان بمباران مىشود. با هلىکوپتر، به روستاها و دهکدههاى لبنانى مىآیند و مىنشینند و آدمها را بر مىدارند و سوار مىکنند و به زندان مىبرند! این کارها، جلوِ چشم همین آقایان اروپاییها - که از خودشان هستند - انجام مىگیرد! یک کلمه حرف بزنند، ابداً! یک کلمه اخم بکنند، ابداً! در قضیه بوسنى هرزهگوین، آن همه فاجعه آفرینى شد؛ بعد که دیدند خیلى دیگر زشت است - چون بقیه جنایات ممکن بود در خارج از اروپا انجام گیرد، ولى این جنایت در قلب اروپا انجام گرفت - به همین خاطر یک مقدار جنجال و هیاهو کردند؛ ولى هیچ عمل صحیح و واقعى انجام ندادند. همین حالا، هم مسلمانان به وسیله صربها زیر فشار قرار دارند. جنایتکارانى که هزاران نفر را کشتند، یا زنده به گور کردند، یا در داخل زندانها از گرسنگى نابود کردند، الان راست راست در اروپا راه مىروند؛ کسى هم معترضشان نیست! آن وقت این دولتهاى اروپایى، با این همه جنایتهایى که یا به وسیله خودشان و یا در مقابل چشمشان انجام گرفته است و حرفى نزدهاند، چه طور رویشان مىشود که به ایران اسلامى - به یک نظام مردمى و به یک ملت رشید - بگویند: ناقض حقوق بشر؟! این، غیر از وقاحت چیز دیگرى است؟ واقعاً اینها وقیحند!
به خیال خودشان، دولت ایران را مىترسانند و مىگویند ما گفتگوهاى انتقادى را قطع مىکنیم. به درک که قطع مىکنید! اگر انتقادى هست، ما از شما انتقاد داریم. اسم این گفتگوها، از اوّل غلط بود. من از اوّل هم مىگفتم که بگویید این گفتگوها، انتقاد دو طرفه است. اگر انتقادات، انتقاد دوطرفه است، ما بیشتر از شما انتقاد داریم، تا شما از ما. شما چه انتقادى دارید؟ انتقاد شما به این است که چرا ما به اصول اسلامى خود پایبندیم! این، افتخار ماست. ببینید دشمنان ملت ایران، چقدر وقیح ، ظالم، غیرمنصف، پررو و بددلند! دشمنان جمهورى اسلامى، این گونهاند.البته ملت ایران که بزرگتر از این دشمنیها را دیده است، مثل کوه ایستاده است.
مگر کسى اهمیت مىدهد که اینها چه گفتهاند؟ البته دستگاه دولتى ما که بحمداللَّه مواضع بسیار خوبى در مقابل حرکتهاى زشت اینها داشته است، از حالا به بعد هم بایستى با کمال قدرت عمل کند و در مرحله اوّل، سفیر آلمان را فعلاً تا مدّتى نباید راه بدهد که به ایران بیاید. بقیه هم که مىخواهند به عنوان یک حرکت به اصطلاح آشتىجویانه برگردند، مانعى ندارد. خودشان رفتهاند، خودشان هم برمىگردند. دیدند که رفتنشان هیچ اهمیتى ندارد. اینها مىخواهند برگردند، مانعى ندارد؛ اما در رفتن سفراى ایران به کشورهاى آنها، هیچ عجلهاى نباید بشود. باید سرِ صبر و فرصت ببینند چه چیزى مصلحت است؛ هر چه که عزّت اسلامى اقتضا مىکند - همان طور که همیشه گفتهایم - همان گونه عمل کنند.
این نکته را، هم اروپاییها و هم دیگران بدانند. اروپا خیال نکند که ما به او احتیاج داریم؛ ابداً. ما به اروپا هیچ احتیاجى نداریم.ما کشور خودمان را مىتوانیم بدون اروپا هم اداره کنیم. حالا فرض کنید، اگر چهار قلم کالاى لوکس و تجمّلاتى از فلان جا مىآید، نیاید؛ چه اهمیتى دارد. آنچه که مورد نیاز ملت ماست، در داخل تولید مىشود و اگر هم چیزى باشد که ما لازم داشته باشیم، خیلى از کشورها هستند که صف کشیدهاند تا به ما بفروشند. چه نیازى به این چند دولت کشور اروپایى است که خیال مىکنند صاحب دنیا هستند؟!
البته به نظر من، در این قضیه اینها فریب صهیونیستها و امریکاییها را خوردند؛ یعنى زیر فشار امریکاییها قرار گرفتند، منتها نفهمیدند که با چه کسى طرفند. نمىدانند که ایران اسلامى، کشورى نیست که بشود آن را با این حرفها از مواضعش پایین آورد، یا وادار کرد که در مقابل کسى تسلیم شود. ایران کشورى است که هجده سال با همه مشکلاتى که ابرقدرتها برایش درست کردهاند، با صلابت و با قدرت و با عزّت تمام، خودش را به این جا رسانده است. ایران کشورى است که از وضعیت روزهاى انقلاب - که هیچ چیز در اختیارش نبود؛ نه کارخانه ما کار مىکرد، نه مزرعهاى داشتیم، نه صادراتى، نه وارداتى - خودش را به این جا رسانده است. امروز در این کشور، آن قدر حرکتِ کارى،تولیدى، فعّالیتها و نشاطهاى علمى و تحقیقى انجام مىگیرد! این، باید به همه بفهماند که این ملت، یک ملت زنده و بیدار و سازنده و داراى نشاط است و به کسى احتیاج ندارد. کسانى که مىخواهند با ایران ارتباط داشته باشند، باید بدانند که اگر ارتباط، ارتباط استکبارى شد، ملت ایران پس خواهد زد."
بیانات امام خامنه ای در دیدار جمع کثیرى از کارگران و معلّمان در آستانه روز کارگر و روز معلّم
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
برادران و خواهران عزیز؛ خیلى خوش آمدید. امیدوارم این دو روز فرخندهاى که در کشور ما به عنوان روز معلّم و روز کارگر شناخته شده است، براى شما و همه ملّت ایران و نیز مسؤولان، سر منشأ برکاتى باشد؛ همچنان که به برکت خون شهیدِ عزیز بزرگوارمان، مرحوم آیةاللَّه مطهّرى رضوان اللَّهعلیه تا امروز بوده است.
معلّم، مظهر علم است؛کارگر، مظهر عمل است. بنابراین، روز معلّم و روز کارگر، یعنى روز علم و عمل. قوام جامعه هم، به علم و عمل است. اگر ما بتوانیم در میان خودمان، این دو رکن - یعنى علم و عمل، تعلیم و تربیت و کار وابتکار - را توسعه دهیم و در این دو زمینه، پیشرفتى محسوس در کشور به وجود آوریم - که بحمداللَّه امروز تا حدود زیادى هم شده است - حرکت کشور به سمت هدفها سریع خواهد شد، مشکلات برطرف خواهد گردید و آن چیزى که انقلاب عظیم ما براى ایران اسلامى ترسیم کرده است، نزدیک خواهد شد. لذا این دو رکن، مهم است. کسانى که نماینده این دو رکن هستند - یعنى جامعه معلم کشور و مجموعه تعلیم و تربیت از یک طرف، و جامعه کارگرى کشور و مجموعه مربوط به کار و ابتکار و تولید و حرکت صنعتى و کشاورزى و غیره از جانب دیگر - براى کشور بسیار حائز اهمیتند.
من به مناسبت اجتماع امروز که به خاطر روز کارگر و روز معلّم تشکیل شده است، یک نکته براى جامعه کارگران و جامعه معلّمان کشور و یک نکته هم براى مسؤولان مطرح مىکنم. عرض اوّلِ من به جامعه کارگران و معلّمان کشور، اظهار ارادت و علاقه و خسته نباشید و خدا قوّتى است. من قلباً از جامعه کارگرى و جامعه معلّم کشور، صمیمانه متشکّرم. من مىدانم که دشمنان ما چقدر تلاش کردند تا این دو جامعه عظیم را از متن مردم و از مجموعه انقلاب جدا کنند؛ ولى مقاومت افراد این دو جامعه، تلاش آنها را خنثى کرد. در بین کارگران، چقدر وسوسه پراکنى کردند تا شاید بتوانند چرخ کار را در کشور متوقّف کنند. در بین معلّمان و بخش تعلیم و تربیت کشور، چقدر وسوسه پراکنى کردند تا شاید بتوانند مدارس و کلاسهاى ما را تعطیل کنند؛ ولى نتوانستند. تا امروز به فضل الهى و به اتّکاى ایمان و نورانیّتى که در دلهاى افراد این جامعه است، نتوانستهاند و من یقین دارم که در آینده هم نخواهند توانست. این، مایه سپاسگزارى من از خدا و از شماست.
سفارشى هم که به شما دارم، این است که کیفیّت کار را در هر دو بخش باید روز به روز انشاءاللَّه بهبود ببخشید. این که ما در دو، سه سال قبل، از وجدان کارى گفتیم و در دهانها هم این تعبیر تکرار مىشود، نکته خیلى مهمّى است. من نمىدانم کسانى که این جمله را به زبان مىآورند، تا چه حد به اهمیّت این مضمون و تأثیر آن توجّه مىکنند. وجدان کارى، تعبیرى از قبیل وجدان سیاسى و وجدان علمى است. معناى این کلمه این است که آن کسى که مشغول کارى است، یک احساس وجدانى نسبت به کار پیدا کند و خود را در قبال آن کار، مسؤول بداند. این، غیر از مسؤولیت در قبال کارفرماست؛ یک چیز دیگر است. علاوه بر جنبه شرعى و جنبه انسانى و تعهّد، در قبال خودِ کار، انسان خودش را مسؤول بداند که کار را درست، کامل، قوى و بهترین انجام دهد؛ چه بالاى سر او کسى باشد و چه نباشد. این، معناى وجدان کارى است.
در اسلام که کار، عبادت و ارزش شمرده شده است، لازمهاش این است که هر کس کارى را قبول کرد و تعهّد نمود، آن را به بهترین وجهى انجام دهد. این حرف، سرِ کلاس درس و پاى خطّ تولید و داخل مزرعه و پاى چرخ خیاطى و کار داخل خانه هم هست. در هر نوع کارى - که به این حساب، معلّمى و تربیت و تعلیم هم یک کار است؛ آن هم یک کار بسیار ارزشمند - اگر کننده کار، وجدان کارى داشته باشد، آن کار به بهترین شکل انجام خواهد یافت. این، آن چیزى است که کلید مشکلات کشور است. اگر شما فلان جنس را مىخرید و به منزل مىبرید و مشاهده مىکنید که بعد از مدّت کوتاهى خراب شد و کارى که روى آن شده، کار درستى نبوده است - یعنى بىاعتمادى به کارى که انجام مىشود - در صورت وجود وجدان کارى، این دیگر برخواهد افتاد. کسى فرزند خود را به مدرسه بفرستد و نداند که او در مدرسه تبدیل به چه چیزى و چگونه عنصرى خواهد شد؛ این دیگر نخواهد بود.
وقتى همه کنندگان کار، با احساس وجدان کارى به کار پرداختند و فهمیدند در حالى که کار را مىکنند، اگر صاحب کار هم نیست، اما خداوند متعال حاضر و ناظر است، کرام الکاتبین حاضرند و ملائکه مقرّب الهى نگاه مىکنند؛ هر دقّتى که براى بهبود کار بشود، مورد تحسین کرام الکاتبین خواهد بود و در پرونده عملِ کننده کار ثبت خواهد شد. این چیزها، در محاسبات بشرىِ ما به حساب نمىآید و غالباً نمىبینیم، غفلت مىکنیم و بدان توجه نداریم؛ اما در حساب خدا که این حرفها نیست.
اگر شما آن یک دقیقه آخر را هم که سرِ کلاس بودید، درس دادید و نگذاشتید ضایع شود؛ یا با آن شاگرد بدآموز، حقیقتاً صرف وقت کردید و کوششتان را به کار بردید؛ یا در کارخانه، یا در مزرعه، یا در خانه که مشغول کار هستید و یا هر جاى دیگر، دقت به خرج دادید؛ آن سوزنى را که با دقّت در پارچه فرو بردید و... همین دقّت و اهتمام، در پرونده عملتان ثبت خواهد شد. این ثبت در پرونده الهى، فایدهاش فقط مربوط به قیامت نیست؛ در همین دنیا هم اثر مىکند. یعنى محکم کارى و دقّت در کار دنیا، یک جامعه سرافراز، آباد، با انسانهاى قوى، مستحکم، تسلیم نشوىِ در مقابل دشمن، بىنیاز از لئام خلق خدا و دشمنان جامعه پدید خواهد آورد. نام نیکى هم براى این جامعه و این کشور، در عالم به وجود خواهد آورد. اینها مربوط به این طرف مرز مرگ است. آن طرف مرز هم که برزخ و قیامت و ثواب الهى است، مترتّب بر این کارهاست. این، توصیه ما به شماست. من، هم از جامعه کارگرى کشور و هم از جامعه تعلیم و تربیت کشور، ضمن تشکّر و سپاس عمیق قلبى، این درخواست را هم دارم. انشاءاللَّه که بتوانید روز به روز کار خود را بهبود ببخشید.
به مسؤولان هر دو بخش نیز عرض مىکنم که در مشکلات جارى و روزمرّه این دو بخش، غرق نشوند. فراتر از این مشکلات، درصدد کیفیّت بخشیدن به این دو بخش باشند. استعداد ملت ما، یک استعداد برجسته است. ما از چند سال پیش، راجع به استعداد ایرانى تأکید مىکردیم. بعضى خیال مىکردند که از روى محبّت به مردم و کشور خودمان چیزى مىگوییم؛ در حالى که آنچه ما مىگفتیم، متّکى به آمار و معلومات بود. خوشبختانه در این چند سال اخیر، خبرها و گزارشهاى مستندِ قوى پخش شد و در اختیار مردم قرار گرفت که نمونههایش را هم شما دیدید. در این مسابقات جهانى که به نام المپیاد برگزار مىکنند، شما دیدید که جوانان ما با این که اوایل کارشان است، از اکثر کشورها بهتر مىدرخشد. در مسابقات جهانى، در هماوردیهاى علمى، در قبول بعضى از کارهاى بزرگ و پیچیده صنعتى، در صنایعِ دقیق و ریز و غیره، بعضى از کسانى که از کشور ما رفتند، توانستند بر دیگران فائق آیند. این، همان استعداد برجسته است.
از سوى دیگر، اگر شما به دست برجستهترین صاحب استعداد هم یک بیل بدهید و او را به کار غیر علمى وادار کنید، استعدادش شکوفا نخواهد شد؛ اما وقتى که میدان باز شد و کشور بحمداللَّه از سلطه بیگانگان بیرون آمد، کمکم فضاى کشور، فضاى خوبى شد. وقتى محیط تعلیم، تربیت، تحقیق، دانشگاه و مدارس مساعد شد و دولت و مسؤولان کشور هم تشویق کردند، استعدادها گل مىکند؛ و مىبینید که گل کرد.
با توجه به این استعداد بالا، ما هم در زمینه مسائل کارى، باید کارگر ماهر داشته باشیم؛ باید ابتکار در مسأله کار داشته باشیم؛ باید محیطهاى کارگرى ما مجموعهاى از نیروهاى فعّال و توانا و کاردان باشد؛ نه کارگرى که نمىداند چه کار مىکند. مسؤولان بایستى زمینه ابتکار و خلاقیّت را فراهم کنند و روز به روز پیش ببرند. البته کارهاى زیادى هم شده است - نه این که بخواهیم بگوییم نشده - ولى باید بیشتر بکنند و در این جهت سریعتر پیش بروند.
در زمینه تعلیم و تربیت هم همین طور است. در محیط آموزش و پرورش باید کارى بشود که حتى یک استعداد، از میان این میلیونها نوجوان و جوان ایرانى هدر نرود. یعنى تا این حدّى که تعلیمات متوسّطه ماست - این دوازده سالى که درس مىخوانند - هر کسى که درس مىخواند، استعدادش هدر نرود. حالا بعد از آن ممکن است بعضى به دانشگاه بروند، بعضى به رشتههاى فنّى بروند؛ عیبى هم ندارد و همهاش هم خوب است؛ اما در این مدت باید همه استعداد شکوفا شود. باید کارى بکنند که این کار انجام گیرد، والّا روال عادى را حفظ کردن، یا پرداختن به کمیّتها، کار اساسى مسؤولان این دو بخش نیست. در زمینه کار، مثلاً اشتغالها را تعدّد و تنوّع ببخشند و پیشرفت بدهند. این، توقّع ما از مسؤولان این دو بخش است. آنچه که ما در این زمینهها سفارش مىکنیم، فقط مربوط به این دو بخش هم نیست؛ مربوط به کلّ کشور است و فایده آن به کلّ کشور برمىگردد.
عزیزان من! کشور ایران اسلامى، امروز در حال عبور از یک مرحله بسیار مهمّ و حسّاس، مثل سالهاى جنگ است. آن، یک طور بود؛ این،یک طور است. در این دوران، دشمنان مادر خارج از کشور - یعنى همین دولتها و ایادى استکبارى - نشستهاند و به کشور ایران خیره شدهاند تا ببینند آیا مىتوانند ملت ایران را از مواضع اصولى و اسلامى خود پایین بیاورند یا نه. همّتشان بر این است.
ببینید؛ در دنیا یک زنجیره وجود دارد که در رأس آن، همین چند کشور استکبارى دنیا - یعنى امریکا و بعضى از کشورهاى اروپایى - قرار دارند، که خودشان را کشورهاى پیشرفته عالم مىدانند. اینها در رأس زنجیرهاند و پشت سرشان هم کشورهاى کوچک و فقیر و ضعیف و دولتهاى غیرمردمى قرار دارند که توسط همان زنجیره، به طرفى کشیده مىشوند. آن کشورهاى زنجیرهاى، هر کارى که خودشان مىخواهند و هر جهتى را که مایلند انتخاب کنند، بر آن پشت سریها تحمیل مىکنند. این بیچارهها هم، آن زورگویان را به زورگویى عادت دادهاند. کار این دو گروه، مثل بازىاى است که بچهها مىکنند؛ یعنى چند نفر جلو مىایستند و بقیه هم دامن آنها را مىگیرند و دنبالشان مىدوند و حرکت مىکنند. به نظر من، تفصیر زورگویى دولتهاى گردن کلفت زورگوى امروز، مقدار زیادى به گردن رژیمهایى است که به خاطر ضعف خودشان، آنها را به پررویى و پرتوقّعى و زورگویى عادت دادهاند.
در این میان، ایران اسلامى، هفده، هجده سال است که به این کشورها خطاب مىکند و مىگوید: خودتان باشید، مستقل باشید، ملتهاى خودتان را داشته باشید، خودتان را اداره کنید، به فرهنگ و استقلال و راه خودتان پایبند باشید، چرا دنبالهروى مىکنید؟ خود دولت و ملت ایران هم مثل کوه ایستادهاند و تسلیم پرروییها و زورگوییهاى آنها نمىشوند. در حالى که در گذشته، کشور ایران هم یکى از همان کشورهایى بود که آن عقب عقبها، دامن جلویى را گرفته بود و دنبال اینها همین طور مىدوید و حرکت مىکرد!
اینها پس از آنکه مسأله جنگ تمام شد، گفتند حال که قضیه جنگ به اتمام رسید، شاید بتوانیم در اوضاع بعد از جنگ که دولت و ملت ایران مىخواهند بازسازى را شروع کنند، زیر فشار ضرورتها وادارشان کنیم که از مواضع خودشان دست بکشند و بیایند باز دنباله روِ کشورهاى استکبارى شوند؛ ولى دیدند که نشد. ملت ایران در طول این سالها، هم بحمداللَّه راه پیشرفت را طى کرده و گامهاى بلندى در جهت توسعه کشور برداشته و کارهاى زیادى انجام داده است، و هم از لحاظ مواضع سیاسى در مسائل بینالمللى، روزبه روز مواضع خود را صریحتر و روشنتر و قاطعتر کرده و تسلیم آنها نشده است. به همین خاطر، در صددند که فشار وارد کنند.
در این دوران، ملت ایران بایستى خیلى به فکر خودسازى باشد. ملت ایران باید تمام تلاش را در طول این سالهایى که هنوز امید آنها قطع نشده است، مصروف کند، براى این که بتواند اندک اتّکایى هم به خارج از مرزهاى خود نداشته باشد - یعنى خودکفایى حقیقى به معناى تام و تمام کلمه - تا نتوانند زورگویى کنند.
همین جلسهاى را که دیروز وزراى خارجه اروپا داشتند، ملاحظه کنید! حرفهاى بیهوده و بىادبانهاى زدند؛ مواضع غیر صحیحى اتّخاذ کردند؛ گفتند و برخاستند! هدف چه بود؟ هدف، فشار بر دولت و ملت ایران بود. ملت و دولت ایران باید نشان دهند که در مقابل دولتهاى زورگو و مستکبر و بىادب، برخوردشان بسیار شدید و قاطع خواهد بود.
یکى از حرفهاى بسیار غلط اینها این بود که دور هم نشستند، عقلهایشان را یکى کردند و گفتند برویم از دولت ایران بخواهیم که به موازین حقوق بشر احترام بگذارد! من هر چه با خودم فکر کردم که روى موضعگیرى اینها چه اسمى مىشود گذاشت و معناى کارشان چیست، دیدم غیر از کلمه «وقاحت»، هیچ چیز دیگرى نمىتوانم نسبت به کار آنها بگویم. در بیان این مطالب، آقایان وقاحت بهخرج دادند. حقوق بشر؟! دولتهاى اروپایى، بیشترین نقض حقوق بشر را در طول این یک قرن اخیر انجام دادهاند. صد سال ، و اگر کسى قبل از صد سال را هم پیش برود، همین است.
من تاریخ اروپا را تا حدود زیادى ورق زدهام و نگاه کردهام. حداقل در این صد سال، همین آقایان اروپاییها، دو جنگ جهانىِ پر از مفسده به وجود آوردند. در کمتر از دو قرن، وقوع دو جنگ جهانى، کار اینها بود. همین آقایان اروپاییها؛ همینهایى که دیروز در لوکزامبورگ نشستند و ریشهایشان را همقد کردند و با هم حرف زدند و حکمت(!) صادر نمودند، دهها کشور دنیا را استعمار کردهاند. اگر استعمار و تضییع حقوق ملتها گناه است، این گناه فقط بر گردن همین دولتهایى است که نمایندگانشان دیروز نشستند و راجع به ایران حرف زدند که حقوق بشر را رعایت کند! این، آتشافروزى دو جنگ جهانى خانمانسوز متعلّق به دهها سال گذشته است؛ اما در همین زمان خودمان، چه کسى کارخانههاى سلاح شیمیایى را در عراق به وجود آورد که آن همه فاجعه پدیدار شد؟ همین آقایان. چه کسى تأسیسات اتمى براى ساخت بمب اتم در عراق به وجود آورد که همه منطقه را تهدید مىکرد؟ همین آقایان. چه کسى جنایات اسرائیل را - که هر روزى که مىگذرد، یک جنایت انجام مىدهد - زمینهسازى و توجیه مىکند؟ همین آقایان. کسانى که در این جا نشستهاند، بازماندگانِ شهداى قانا هستند. سال گذشته، دولت صهیونیست، یکى از فاجعهآمیزترین جنایتهاى خودش را در مقابل چشم این آقایان انجام داد. آیا لب باز کردند؟! آیا حتى یک کلمه تقبیح کردند؟! معاذاللَّه! این قدر وجودشان آمیخته با نقض حقوق بشر است.
الان در داخل سرزمینهاى اشغالى، این همه جنایت مىکنند. روزانه، خانههاى عادّى مردم لبنان بمباران مىشود. با هلىکوپتر، به روستاها و دهکدههاى لبنانى مىآیند و مىنشینند و آدمها را بر مىدارند و سوار مىکنند و به زندان مىبرند! این کارها، جلوِ چشم همین آقایان اروپاییها - که از خودشان هستند - انجام مىگیرد! یک کلمه حرف بزنند، ابداً! یک کلمه اخم بکنند، ابداً! در قضیه بوسنى هرزهگوین، آن همه فاجعه آفرینى شد؛ بعد که دیدند خیلى دیگر زشت است - چون بقیه جنایات ممکن بود در خارج از اروپا انجام گیرد، ولى این جنایت در قلب اروپا انجام گرفت - به همین خاطر یک مقدار جنجال و هیاهو کردند؛ ولى هیچ عمل صحیح و واقعى انجام ندادند. همین حالا، هم مسلمانان به وسیله صربها زیر فشار قرار دارند. جنایتکارانى که هزاران نفر را کشتند، یا زنده به گور کردند، یا در داخل زندانها از گرسنگى نابود کردند، الان راست راست در اروپا راه مىروند؛ کسى هم معترضشان نیست! آن وقت این دولتهاى اروپایى، با این همه جنایتهایى که یا به وسیله خودشان و یا در مقابل چشمشان انجام گرفته است و حرفى نزدهاند، چه طور رویشان مىشود که به ایران اسلامى - به یک نظام مردمى و به یک ملت رشید - بگویند: ناقض حقوق بشر؟! این، غیر از وقاحت چیز دیگرى است؟ واقعاً اینها وقیحند!
به خیال خودشان، دولت ایران را مىترسانند و مىگویند ما گفتگوهاى انتقادى را قطع مىکنیم. به درک که قطع مىکنید! اگر انتقادى هست، ما از شما انتقاد داریم. اسم این گفتگوها، از اوّل غلط بود. من از اوّل هم مىگفتم که بگویید این گفتگوها، انتقاد دو طرفه است. اگر انتقادات، انتقاد دوطرفه است، ما بیشتر از شما انتقاد داریم، تا شما از ما. شما چه انتقادى دارید؟ انتقاد شما به این است که چرا ما به اصول اسلامى خود پایبندیم! این، افتخار ماست. ببینید دشمنان ملت ایران، چقدر وقیح ، ظالم، غیرمنصف، پررو و بددلند! دشمنان جمهورى اسلامى، این گونهاند.البته ملت ایران که بزرگتر از این دشمنیها را دیده است، مثل کوه ایستاده است.
مگر کسى اهمیت مىدهد که اینها چه گفتهاند؟ البته دستگاه دولتى ما که بحمداللَّه مواضع بسیار خوبى در مقابل حرکتهاى زشت اینها داشته است، از حالا به بعد هم بایستى با کمال قدرت عمل کند و در مرحله اوّل، سفیر آلمان را فعلاً تا مدّتى نباید راه بدهد که به ایران بیاید. بقیه هم که مىخواهند به عنوان یک حرکت به اصطلاح آشتىجویانه برگردند، مانعى ندارد. خودشان رفتهاند، خودشان هم برمىگردند. دیدند که رفتنشان هیچ اهمیتى ندارد. اینها مىخواهند برگردند، مانعى ندارد؛ اما در رفتن سفراى ایران به کشورهاى آنها، هیچ عجلهاى نباید بشود. باید سرِ صبر و فرصت ببینند چه چیزى مصلحت است؛ هر چه که عزّت اسلامى اقتضا مىکند - همان طور که همیشه گفتهایم - همان گونه عمل کنند.
این نکته را، هم اروپاییها و هم دیگران بدانند. اروپا خیال نکند که ما به او احتیاج داریم؛ ابداً. ما به اروپا هیچ احتیاجى نداریم.ما کشور خودمان را مىتوانیم بدون اروپا هم اداره کنیم. حالا فرض کنید، اگر چهار قلم کالاى لوکس و تجمّلاتى از فلان جا مىآید، نیاید؛ چه اهمیتى دارد. آنچه که مورد نیاز ملت ماست، در داخل تولید مىشود و اگر هم چیزى باشد که ما لازم داشته باشیم، خیلى از کشورها هستند که صف کشیدهاند تا به ما بفروشند. چه نیازى به این چند دولت کشور اروپایى است که خیال مىکنند صاحب دنیا هستند؟!
البته به نظر من، در این قضیه اینها فریب صهیونیستها و امریکاییها را خوردند؛ یعنى زیر فشار امریکاییها قرار گرفتند، منتها نفهمیدند که با چه کسى طرفند. نمىدانند که ایران اسلامى، کشورى نیست که بشود آن را با این حرفها از مواضعش پایین آورد، یا وادار کرد که در مقابل کسى تسلیم شود. ایران کشورى است که هجده سال با همه مشکلاتى که ابرقدرتها برایش درست کردهاند، با صلابت و با قدرت و با عزّت تمام، خودش را به این جا رسانده است. ایران کشورى است که از وضعیت روزهاى انقلاب - که هیچ چیز در اختیارش نبود؛ نه کارخانه ما کار مىکرد، نه مزرعهاى داشتیم، نه صادراتى، نه وارداتى - خودش را به این جا رسانده است. امروز در این کشور، آن قدر حرکتِ کارى،تولیدى، فعّالیتها و نشاطهاى علمى و تحقیقى انجام مىگیرد! این، باید به همه بفهماند که این ملت، یک ملت زنده و بیدار و سازنده و داراى نشاط است و به کسى احتیاج ندارد. کسانى که مىخواهند با ایران ارتباط داشته باشند، باید بدانند که اگر ارتباط، ارتباط استکبارى شد، ملت ایران پس خواهد زد.
عزیزان من؛ معلّمان، کارگران، جوانان، کسانى که قوام کار و استقلال و ستون فقرات کشور در دست شماست! مسؤولیت شما سنگین است. ببینید دشمن چه طورى است. ببینید دشمن چقدر بىانصاف و بىرحم و وقیح است. اگر بخواهید دشمن بر شما مسلّط نشود، باید خوب کار کنید. همه باید خوب کار کنند، همه باید کار را براى خدا و دقیق انجام دهند، تا انشاءاللَّه این کشور اسلامى و این ایران سرافراز و سربلند، بتواند در مقابل دشمن بایستد و به همه بفهماند که به برکت اسلام - که «الاسلام یعلوا ولا یعلى علیه»(1) - هیچ کس نمىتواند نسبت به این ملت، استعلا و استکبارى داشته باشد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
1) عوالى اللئالى، ج 1، ص 226